آمریکا نمیتواند اشتباه کند و توقع جبران از سوی ایران را داشته باشد شبکه تلویزیونی انگلیسی «اسکای نیوز» تاکید کرد ایران نقش مؤثری در تقویت گروههای مقاومت در منطقه دارد اما مالک و عروسکگردان آنها نیست و اگر اقدامات آمریکا موجب گسترش جنگ در منطقه شود، ایران نمیتواند مانع از جنگ آن گروهها علیه آمریکا شود. اسکای نیوز با بیان این که «آمریکاییها نشان دادهاند که تمایل یا توانی برای تاثیرگذاری بر اقدامات اسرائیل در غزه ندارند و اعتبار خود را در منطقه از دست دادهاند»، خاطر نشان کرد: دیپلماتهای ارشد در خاورمیانه به اسکای نیوز گفتهاند هر چه جنگ در غزه بیشتر ادامه داشته باشد و گسترش آن به دیگر مناطق شدت یابد، امکان مهار آن کمتر میشود. این دیپلماتها میگویند در حالی که ایران به دنبال تشدید یک جنگ منطقهای نیست، اما نمیتواند محاسبات در لبنان، یمن یا عراق را کاهش دهد، زیرا گروههایی که در آنجا فعالیت میکنند، هر روز مستقلتر میشوند. مقامات آمریکایی میدانند ایران، مالک گروههای محور مقاومت در منطقه نیست بلکه بیشتر، حامی و تقویتکننده آنهاست. یکی از مقامات دولت بایدن به من (تحلیلگر اسکای نیوز) گفت: «ایران حامی حوثیها است و به صورت عملیاتی در انجام حملات آنها مشارکت داشته است.» اما آمریکاییها در مورد ایرانی حرف میزنند که تقویتکننده است تا عروسکگردان. آنها میدانند که نیابتیهای ایرانی در خاورمیانه، دستنشانده نیستند. حزبالله در لبنان، حوثیها در یمن و حماس در غزه همه نیروهای مستقلی هستند که تصمیمهای راهبردی میگیرند، البته همسو با ایدئولوژی ایران و با سلاحهای ساخت ایران، اما با بلند پروازیهای خودشان هدایت میشوند. شیوهای که اسرائیل برای تلافی حملات 7 اکتبر حماس انتخاب کرده که در اثر آن بیش از 20 هزار نفر از مردم غزه در طی سه ماه کشته شدند، به قدرتهای غیردولتی در حال رشد منطقه و همسو با ایران، تمرکز جدیدی داد تا آرمانی قدیمی را دوباره احیا کنند. حوثیها مدعی هستند که حملات آنها به کشتیهای اسرائیل در دریای سرخ، در راستای همبستگی با آرمان فلسطین است. آنها این حملات را به عنوان اعتراضی علیه آنچه که نسلکشی مینامند، توصیف میکنند. آمریکا و انگلیس، اقدام نظامی را برای توقف موشکهای حوثی انتخاب کردند. آنها فقیرترین کشور جهان را با بمبهای دقیق بمباران کردند. این کار، مخاطرهآمیز و ناموجه است. راه دیگر برای گرفتن حذف بهانه از حوثیها، تلاش و تسریع برای پایان دادن به درگیری غزه و حل مسئله اسرائیل و فلسطین بود. اما بعید است که این راهکار در کوتاه مدت مورد توجه باشد. مقامات آمریکاییها نشان دادهاند که تمایل یا توانی برای تاثیرگذاری بر اقدامات اسرائیل در غزه ندارند و به همین دلیل آنها نه فقط اعتبار خود را در میان مقامات منطقه بلکه در افکار عمومی را هم از دست دادهاند. هر چه درگیریها در غزه بیشتر ادامه داشته باشد و گسترش یابد، امکان مهار آن کمتر میشود. مهمتر این که هرچند ایران به دنبال تشدید جنگ منطقهای نیست، اما نمیتواند محاسبات احتمالی در لبنان، یمن یا عراق را کاهش دهد، زیرا گروهها در آنجا روز به روز مستقلتر عمل میکنند و اگر محاسبات نادرست آمریکا و اسرائیل منجر به درگیری شود، ایران به دنبال توقف آن نخواهد بود، زیرا چنین درگیریای به سرعت برای آنها وجود خواهد شد. اسرائیل وارد جنگ شد اما نمیداند چگونه خارج شود تحلیلگر معروف آمریکایی با اشاره به گرفتارشدن اسرائیل در جنگ غزه تاکید کرد: اسرائیل باید قبل از ورود به جنگ برای خروج از آن فکر میکرد. دیوید ایگناشیس در تحلیلی که روزنامه واشنگتنپست منتشر کرده، نوشت: ضربالمثل عربی هشدار میدهد که شما باید «قبل از وارد شدن، به خارج شدن فکر کنید». این تمثیل، به طرز دردناکی درباره ورود اسرائیل به جنگ غزه صدق میکند؛ جایی که استراتژی منسجمی برای خروج ندارد. اسرائیل خواهان شکست قاطع حماس است تا از انجام حملهای مشابه حمله ۷ اکتبر جلوگیری کند. اما با وجود گذشت سه ماه، دستیابی به هدف مذکور بسیار دور از ذهن به نظر میرسد. حماس تونلهای زیرزمینی را مانند یک شهر زیرزمینی در زیر غزه ایجاد کرده و گروگانهای اسرائیلی را در آنجا نگهداری میکند. جامعه بینالمللی خواستار آتشبس برای نجات غیرنظامیان فلسطینی است. دولت بایدن در تلاش است با همکاری با متحدان عرب، به اسرائیل کمک کند تا راه خروج از درگیری را مشخص کند. آنتونی بلینکن در سفر منطقهای، از عربستان، امارات، اردن و مصر، وعده حمایت برای بازسازی غزه پس از جنگ دریافت میکند مشروط بر این که اسرائیل با تشکیل یک دولت فلسطینی موافقت کند. راه خروج از بحران به وضوح مشخص شده است. با این وجود، بنیامین نتانیاهو تاکنون از ارائه تعهد لازم برای تشکیل کشور فلسطینی خودداری کرده است. بنابراین، بازی پایانی مهندسیشده توسط آمریکا متوقف شده. بلینکن اعراب را جذب کرده اما به نظر نمیرسد بتواند نظر نتانیاهو را تغییر دهد. دولت بایدن در تلاش است تا از گستردهتر شدن دامنه جنگ غزه جلوگیری کند و این هم کار دشواری است. بایدن و شرکای اسرائیلی او بلافاصله پس از ۷ اکتبر از حمله به حزبالله لبنان صحبت کردند، اما موشکهای حزبالله، شمال اسرائیل را به شهرهای ارواح تخلیهشده تبدیل کرده است. حزبالله میگوید پس از پایان جنگ غزه آماده مذاکره برای حل اختلافات مرزی لبنان و اسرائیل است، اما به شلیک موشک به شمال اسرائیل ادامه میدهد. همچنین، انصارالله موشکهایی را به سوی کشتیها در دریای سرخ شلیک کردهاند که یک مسیر دریایی کلیدی جهانی را مختل کرده است. مقامهای آمریکایی هشدار دادند که اگر این حملات متوقف نشوند ایالاتمتحده اقدام نظامی علیه انصارالله انجام خواهد داد و اسرائیل در نهایت مجبور خواهد شد حزبالله لبنان را هدف قرار دهد. در انتهای آن راه تاریک تقابلی است که ۴۵ سال است بین ایران انقلابی و دشمناناش یعنی اسرائیل و آمریکا در حال شکلگیری است. چگونه میتوان بحران را پیش از بدتر شدن خنثی کرد؟ چگونه ایالاتمتحده و متحداناش میتوانند اسرائیلیها را تشویق کنند تا راه را به سوی یک کشور فلسطینی باز کند؟ یکی از اقدامات عملی میتواند اصلاحات واقعی در تشکیلات خودگردان فلسطین باشد. ظهور یک رهبر جدید در تشکیلات خودگردان فلسطین میتواند حکومت را از دست محمود عباس رئیس ناکارآمد آن تشکیلات خارج ساخته و باعث ایجاد کابینه جدیدی متعهد به مبارزه با فساد و بهبود خدمات ارائهشده شود. در حالی که دولت بایدن برای مهار پیامدهای جنگ غزه تلاش میکند با همان تناقضی روبهرو میشود که برای نیمقرن سیاست خاورمیانه را تحتالشعاع قرار داده بود: ایالاتمتحده تنها قدرت خارجی است که میتواند منطقه را از نظر نظامی و سیاسی شکل دهد، اما نمیتواند راهحلهایی را به ویژه بر متحد نزدیکی مانند اسرائیل تحمیل کند. ایالاتمتحده علیرغم همه ناکامیهایش همچنان «کشور ضروری» در خاورمیانه است. با این وجود، اسیر حوادثی شده که نمیتواند آن را کنترل کند. نیویورک تایمز: خویشتنداری ایران برای عدم گسترش جنگ دائمی نیست روزنامه آمریکایی معتقد است هر چند ایران برای عدم گسترش جنگ در منطقه تاکنون خویشتنداری نشان داده، اما با توجه به اقدامات آمریکا هیچ تضمینی برای ادامه آن خویشتنداری وجود ندارد. نیویورک تایمز با اشاره به حملات آمریکا علیه یمن نوشت: با آغاز حملات ائتلاف دریایی به رهبری آمریکا علیه یمن، این سؤال مطرح شده که آیا جنگ اسرائیل و حماس به یک نبرد بزرگتر بدل میشود یا خیر؟ از زمان آغاز جنگ اسرائیل و حماس از ۱۰۰ روز قبل تاکنون، دولت بایدن از ترس ورود نیروهای آمریکا به یک جنگ منطقهای گستردهتر، در تکاپوی مهار درگیری بوده است. اما اکنون با حمله ائتلاف واشنگتن به ۱۶ منطقه در یمن، این سؤال مطرح شده که آیا درگیری منطقهای دیگری هم پدید خواهد آمد یا نه؟ جنگ هم اکنون آغاز شده و باید در واقع این سؤال را طرح کرد که آیا میتوان، مانع شدت آن شد یا خیر؟ چیزی که هیچ یک از طرفها نمیخواهند، ورود ایران به این جنگ است. تصمیم بایدن برای انجام حملات هوائی علیه حوثیهای یمن، پس از مقاومت این کشور در برابر درخواستها برای توقف حملات مکرر به کشتیها در دریای سرخ صورت گرفت؛ موضوعی که خسارت بسیاری به تجارت جهانی وارد کرده است. هیو لوات کارشناس خاورمیانه در شورای روابط خارجی اروپا در این زمینه گفت: «این یک جنگ منطقهای است که دیگر محدود به غزه نیست، بلکه به لبنان، عراق، سوریه و یمن هم رسیده است. واشنگتن میخواست با آوردن ناوهای هواپیمابر به منطقه پس از آغاز جنگ در غزه نشان دهد که آماده ممانعت از اقدامات تحرکآمیز ایران است، اما همین مواضع، پای آمریکا را بیشتر به درگیری کشاند». در طول ۱۲ هفته گذشته، حملاتی از لبنان، عراق و سوریه علیه منافع اسرائیل، آمریکا و غرب انجام گرفته که در مقابل واکنش هدفمند واشنگتن و تلآویو را در پی داشته است. واشنگتن همچنین به ایران هشدارهایی داده که به گفته بسیاری از ناظران آمریکایی چندان درخور نبوده است. اما در پی نادیده گرفتن هشدارها از سوی حوثیها، شاهد حملات تلافی جویانه علیه این گروه شبه نظامی تحت حمایت ایران هستیم. کالین پی کلارک مدیر تحقیقات گروه سوفان (یک شرکت آمریکایی مشاوره امنیتی و اطلاعاتی متمرکز بر خاورمیانه) در همین زمینه توضیح داد: ما در حال حاضر در یک جنگ منطقهای با تنش نسبتا آرام هستیم. بایدن در حال ایجاد توازن میان بازدارندگی و تشدید تنش است. اما دولت وی اذعان دارد که چنین وضعیتی را نمیتوان با محاسبات دقیق مورد بررسی قرار داد. تهران و متحدانش، از جمله حزبالله لبنان تاکنون محتاط عمل کردهاند. اما سؤال اینجاست که ایران تا چه اندازه بر نیروهای نیابتی خود کنترل دارد؟ اسرائیل حملات خود علیه نیروهای نیابتی ایران، به ویژه در لبنان و سوریه را شدت داده است. بر اساس گزارشها در پی حملات هوائی اسرائیل ظرف سه ماه گذشته، ۱۹ عضو حزبالله در سوریه کشته شدهاند که این تعداد بیش از 2 برابر مجموع نیروهای کشته شده حزبالله در سال ۲۰۲۳ است. بیش از ۱۳۰ عضو حزبالله نیز توسط اسرائیل در لبنان کشته شدهاند. تهدید حوثیها برای تجارت دریایی میتواند اثرات بسیار گسترده جهانی در پی داشته باشد. چرا که نزدیک به ۳۰ درصد از کشتیهای کانتینری جهان از دریای سرخ عبور میکنند. هر چند رهبران ایران و حزبالله میگویند به دنبال جنگ نیستند، اما اسرائیل هم با اشتباه محاسباتی نتوانست پیش از هفتم اکتبر (۱۵ مهر) حمله حماس را پیشبینی کند و به همین دلیل اکنون هم نباید نسبت به ورود نکردن تهران و حزبالله به جنگی گستردهتر اطمینان خاطر داشت. اسرائیل در تله متحدان ایران گرفتار شده است روزنامه صهیونیستی تایمز اسرائیل معتقد است اسرائیل وارد تله ایران شده و در حال باخت در شطرنج پیچیده ایران است. این روزنامه به قلم «باز گانور، رئیس دانشگاه ریچمن» نوشت: در حالی که جنگ میان اسرائیل با فلسطین ادامه دارد، ضروری است که سابقه و عوامل آغاز جنگ را درک کنیم و به چند سؤال اساسی بپردازیم، چرا این جنگ در اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد؟ چه کسی پشت آن است؟ آیتالله خمینی، در اوایل سال 1979، جمهوری اسلامی ایران را تأسیس کرد. او اصل اساسی «صدور انقلاب ایران» را بنا نهاد. جنگ اول لبنان که در سال ۱۹۸۲ آغاز شد، شرایط ایدهآلی را برای ایران فراهم کرد تا بتواند طرح خود را در لبنان اجرا کند. نفوذ ایران به صحنه فلسطین، هم در اصل و هم در عمل پیچیدهتر بود. سازمانهای اسلامگرای فلسطینی به جریان سنی تعلق دارند. با این حال، آغوش باز ایران برای فلسطینیها به سرعت مورد استقبال جناحهای جهاد اسلامی قرار گرفت. حماس به طور کامل با ایران هماهنگ نشد؛ اما در نهایت با حفظ حوزه عملیاتی مستقل، به نمایندگی از «حلقه دوم» تبدیل شد. من اواخر سال ۲۰۰۹ به ژنرال جیمز جونز مشاور امنیت ملی آمریکا گفتم که نمیتوانم متوجه شوم چرا ایالاتمتحده از اسرائیل انتظار دارد برای همه کشورهای منطقه به اقدامات خطرناک و ریسکآمیز دست بزند. اگر ایالاتمتحده لازم بداند که به ایران ضربه بزند، باید یک اتحاد بینالمللی شامل کشورهای عرب و دیگر همتایان جهانی ایجاد کند. یک دهه بعد، این اتحاد در قالب توافق ابراهیم شکل گرفت. بزرگترین کابوس ایران در شرف تحقق بود. اسرائیل طی سالها، تحت رهبری نتانیاهو عملیات مختلفی را با هدف آسیبرسانی، بازدارندگی و جلوگیری از فعالیتهای هستهای ایران آغاز کرد. خواه ترور هدفمند، نفوذ اطلاعاتی، حملات سایبری، خرابکاری، آتشسوزی یا سایر اقدامات باشد. ایران خشمگین شد و قول داد انتقام خواهد گرفت. حتی در موارد متعددی اقدام به انجام حملاتی کرد که بعضا موفق بودند. پیشزمینه جنگ و حمله 7 اکتبر حماس به اسرائیل، تمایل ایران برای انتقام گرفتن از اسرائیل است. اما ایرانیها از روی غریزه برای انتقام عمل نمیکنند. حمله حماس فقط از نظر انتقام قابل درک نیست. محرک این جنگ، هدف استراتژیک یعنی سازماندهی یک انفجار منطقهای بود که یکبار برای همیشه تلاشهای آمریکا و اسرائیل را برای ایجاد ائتلافها و ائتلافهای ضدایرانی با عربستان و دیگر کشورهای عربی از بین میبرد. جنگ غزه، جنگ نیابتی است. روش اجرائی که بهکار گرفته شد، در تهران برنامهریزی شد. زیرا این دقیقا همان نقشهای است که ایران سالها برای حمله حزبالله به اسرائیل برنامهریزی کرده بود. فقط اینکه به جای هزاران نفر از اعضای نخبه نیروی حماس، طرح اولیه شامل ضربه شدیدتر به اسرائیل توسط گروه بسیار بزرگتری از نیروی رضوان حزبالله بود که همزمان با شلیک دههاهزار موشک به جبهه داخلی اسرائیل، به آنجا نفوذ کنند. نویسنده در ادامه برخلاف واقعیت (حمله مستقل حماس) ادعا میکند: مدل جنوبی یعنی حمله حماس همان طور که گفته شد، دقیقا شبیه طرح ایران برای مرز شمالی از سوی حزبالله بود. با تمام احترامی که برای حماس قائل هستم، آنها توانایی طراحی چنین حملهای، آماده شدن برای آن، آموزش، مسلح شدن، جمعآوری اطلاعات و مهمتر از همه غافلگیری اسرائیل را نداشته و ندارند. اما این غافلگیری اسرائیل در کتابهای تاریخی بدون اشاره به کمک و برنامهریزی ایران نوشته خواهد شد. اسرائیل مستقیما وارد تله ایران شد. ضربه مهیبی که از بازوی کمتر قوی خورد، اسرائیل را بر آن داشت تا قول نابودی کامل حماس را بدهد. اسرائیل دقیقا طبق نقشه ایران عمل میکرد. اسرائیل نهتنها از طریق کانالهای اطلاعاتی خود در مقابل حماس قادر به تشخیص مقاصد و نقشههای عملیات نشد، بلکه در شناسایی سیگنالهای اطلاعاتی در مورد این موضوع در مقابل حزبالله و ایران نیز ناکام ماند. در نتیجه، این باور غالب وجود دارد که ایران در حمله به اسرائیل دست نداشت. در سال ۲۰۱۹، من با معاون رئیس شورای امنیت ملی ژاپن، ملاقات کردم. گفتوگو به توافق هستهای ایران کشیده شد. در آن مقطع زمانی (در اواخر دوره ترامپ)، رئیسجمهور متوجه اشتباهی شد که مرتکب شده بود و به شدت در تلاش بود تا به چارچوب یک توافق هستهای جدید بازگردد. من اضافه کردم: «و تناقض این است که ایرانیها نیز به توافق هستهای جدید علاقه دارند اما آنها حاضرند کمتر از آنچه در توافق قبلی داده بودند، بدهند و ترامپ باید بیشتر دریافت کند. لبخندی زد و گفت: حق با شماست. اما مشکل اینجاست که برای رسیدن به همین هدف، آمریکاییها پوکر (بازی تاکتیکی آمریکایی مبتنی بر فریبکاری و فریب) بازی میکنند و ایرانیها «شطرنج» (بازی استراتژیک بر اساس برنامهریزی بلندمدت و محاسبه قدمهای پیشرو). به نظر میرسد که قبل از شروع جنگ ۷ اکتبر، اسرائیل نیز در حال بازی پوکر- با استفاده از تاکتیکهای حیلهگرانه، دستکاری و حیله بود؛ در حالی که ایران درگیر بازی شطرنج بود و چند حرکت پیشرو را برنامهریزی میکرد.
+ نوشته شده در یکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲ساعت 9:56  توسط م |
شیعه...
ما را در سایت شیعه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : maghsoudya بازدید : 17 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1402 ساعت: 17:15